دنیایی که در آن زندگی میکنیم سراسر رویارویی با مسئلههایی است که نیازمند توانایی حل آنها و قدرت تصمیمگیری است. در واقع مشکلات، بخش جداییناپذیر زندگی و روابط بین فردی هستند. حتی انسانهای غارنشین که از خود میپرسیدند چگونه خود را گرم کنیم، به نوعی درصدد حل مسئله و تصمیمگیری و پیدا کردن راه درست بودهاند. حل مسئله مهارتی است که بقای فرد و حتی بقای نسل در گرو آن است. این مهارت به عنوان برخورد فعالانه در جستوجو و تشخیص مسائل، مشکلات و فرصتها، استفاده از منطق و مهارت قضاوت در جمعآوری و تحلیل اطلاعات و جستوجو و خلق راهکارها، مقایسه راهکارهای مختلف و انتخاب بهترین شیوه برای مواجهه با یک مسئله تعریف میشود.
قطعاً برای همه ما پیش آمده که در موضوعی دچار چالش شویم، احساس استیصال کنیم، توان فکر کردن و انتخاب راهی برای برونرفت از شرایط موجود را از دست داده و نتوانسته باشیم موقعیت موجود را بهدرستی مدیریت کنیم. افرادی که این مهارت را یاد نگرفتهاند در مقابل مسائل، منفعلانه عمل میکنند. برخی معمولاً دم دستترین راه و راحتترین روش را انتخاب میکنند تا زودتر مسئله را حل کرده و خود را از فشار آن خارج کنند و بعضی هم هیچ کاری نمیکنند و به دلیل نپرداختن صحیح به مسئله، مدام حس شکست و ناتوانی و بیعرضگی را با هیجاناتی مانند خشم، غم، اضطراب و احساس افسردگی و درماندگی تجربه میکنند.
در مقابل، افرادی که مهارت زیادی در حل مسئله دارند و نحوه مواجهه با مسائل را به خوبی آموختهاند نخست اینکه اعتماد به نفس بیشتری دارند؛ چرا که تلاش میکنند با مشکلات زندگی روبهرو شده و برای آن راه حلی بیابند؛ همین موضوع موجب میشود به تواناییهای خود اعتماد کنند و هیچ بنبستی برای آنها وجود نداشته باشد. بعد اینکه این افراد اضطراب کمتری را تجربه میکنند و به هنگام بروز مشکل با حل مسئله مناسب، استرس خود را کنترل میکنند. دیگر آنکه توانایی حل مسئله به افراد کمک میکند از چالش پیش آمده به عنوان یک فرصت استفاده و تواناییهای خود را شکوفا کنند و ذهن خلاق داشته و به دنبال ایدههای جدید باشند.
در واقع حل مسئله یعنی من آدم ناتوانی نیستم و در لحظاتی که نیاز به تصمیمگیری دارم، میتوانم سریع تحلیل موقعیت کنم و برای موضوع پیش آمده طرح و ایده و راهکار و مدل داشته باشم. من مدیریت بحران کردن را یاد گرفتهام و توان جمع کردن ماجراها و اتفاقات پیرامونم را دارم. هیچ دیوار و بنبستی وجود ندارد و من میتوانم بهراحتی موانع را از سر راهم بردارم و خلاق و فعال و پویا باشم و اینکه حل مسئله یعنی کوتاه نیامدن، همیشه دستت پر بودن، بیانگیزه نشدن، توان مدیریت بحران داشتن و برای هر مسئلهای راهی یافتن یا ساختن و خلق کردن.
آموختن مهارت حل مسئله و تصمیمگیری به منزله آموختن روش زندگی است و هیچ یک از افراد بینیاز از آن نخواهند بود.
اما مسئله یعنی وضعیتی ناخوشایند که به دلیل در دسترس نبودن اطلاعات و منابع کافی برای تغییر، فرد را با نوعی بحران و چالش روبهرو میسازد و رفع آن مستلزم افزایش توانایی و صرف زمان است.
در اینجا گامهای حل مسئله آورده شده که پس از این در برخورد با مسائل، فعالانه به آن بپردازید.
۱-نگرش حل مسئله
فرد در پی حل باشد و بپذیرد که مشکلی وجود دارد و باید برای حل آن چارهاندیشی کند.
۲-تعریف دقیق مسئله
شرایط نامطلوب و موضوع مسئله را دقیق و شفاف کند.
۳-تهیه فهرستی از راه حلها
انواع راه حلهایی را که به ذهنش میرسد فهرست کند.
۴-ارزیابی راه حلهای مطرح شده و انتخاب بهترین راه حل
از بین آنها یکی را که به نظرش عملیتر و امکان پذیرتر است انتخاب کند.
۵-اجرای راه حل انتخاب شده
آن راه حل را به بهترین شکل اجرا کند.
۶-ارزیابی
پس از اجرا حتماً ارزیابی کند که آیا موفقآمیز بوده یا باید راه دیگری را امتحان کند.
با مجهز شدن به این مهارت، افراد دارای روحیه فعال و پویا و علاقه اجتماعی بالا شده و انگیزه شخصی و رضایتشان از زندگی بیشتر میشود.
از آموزش صحیح و کاربردی این مهارت به فرزندانتان اگر والد هستید؛ به کارکنانتان اگر مدیر هستید؛ به دانشآموز و دانشجوهایتان و به هر کس در هر پست و جایگاهی هستید، غافل نشوید.
نظر شما